روز دوم...
بالاخره ظهر وارد خونه شد...
خانواده همه خوشحال بودند
وقتی که اومد،کانون گرم خانواده مون،حرارتش بیشتر شد(چون بخاری بیشتر کردیم!!!!)
قیافه ای بامزه که همه میگن شبیه مامانمه...
ریحانه جان،دوستت دارم!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی